|
آن روزی که یادش نباشد، شب تاریک من است و آن شبی که در خیال نرسیدن بگذرد، شب یلدای من است؛ شبی سرد و نومید، به درازای تمامی روزهای عمر
بی هیچ روزنی به فردا؛ پس اگر امشب نامه ای به خورشید نوشتی، سلام مرا نیز بنويس ... به او بگو که ...
اگر نامه ای می نویسی، ... |
به تو نامه مینویسم نامه ای نوشته بر باد
که به اسم تو رسیدم قلمم به گریه افتاد
سراسر شبی پر از تشویش را در انتظارم
سر انجام از لابه لای کرکره ها
سحر از راه می رسید
سرد و بی احساس
همچون شب !
سلاممممممممممممممممممم.... خیلی قشنگ بود... خیلی .مخصوصا اون خطای آخرش... وبلاگت خیلی نازه .. اسمش که محشره ... گاهی به آسمان نگاه کن ...از وبلاگ مازیار ( بچه های اعماق ) اومدم اینجا ... خیلی قشنگه ... بازم میام ..تا بعد .بای.
وای محشر بود من مطمئن بودم که واسه شب یلدا یه آپدیت خوب می کنی .
آرزوهایت به بلندای یلدا باد!
سلام.. خیلی قشنگ بود خیلی ... و این رو با تمام وجود قبول دارم که شبی که در خیال نرسیدن بگذرد شب یلداست... شما هم سلام من رو برسون .........و بگو...
اگر نامه ای نوشتم حتما سلام تو را هم خواهم نوشت...
عید شما مبارک .
یاحق
بی عمر زنده ام و این بس عجب مدار
روز فراق را که نهد در شمار عمر
هر کس به طریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا دوست جدا می شکند
بیگانه اگر می شکند حرفی نیست
از دوست بپرسید چرا می شکند
از تو انتظار نداشتم صادق...دست بردار از این در وطن خویش غریب...
در این طورت هر شب تاریک و یلداست!
قلصدک پر زد و رفت٬ حرف هایم نصفه .... و تو مایوس شدی که فلانی ٬ باز نفمید که در وادی عشق٫ حرف زدن ممنوع است.....